کد مطلب:129825 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:132

بیرون آمدن دستی از دیوار، در حالی که با قلمی خونین می نوشت
خوارزمی از ابن لهیعه، [1] از ابوقبیل [2] چنین نقل می كند: چون امام حسین (ع) كشته شد سرش را نزد یزد فرستادند. در میان راه مأموران محافظ كاروان، در نخستین منزلگاه


فرود آمدند و سرگرم نوشیدن شدند و با سر شادمانی می كردند! در این هنگام دستی از دیوار بیرون آمد و با قلمی آهنین با خون چنین نوشت:

آیا مردمی كه حسین را كشته اند، امید دارند كه جدش در قیامت از آنان شفاعت كند. [3] .

در مقتل منسوب به ابومخنف آمده است: ابن زیاد، شمر ملعون، خولی، شبث بن ربعی و عمر سعد [4] را فراخواند و هزار سوار را با آنان همراه ساخت و به آنها فرمان داد اسیران و سرها را نزد یزید ببرند و فرمان داد كه به هر شهری رسیدند آنان را معرفی كنند! آنان ساحل فرات را در پیش گرفتند. اولین منزلگاهی كه فرود آمدند یك ویرانه بود. پس سر شریف مبارك را گذاشتند؛ و اسیران با سر شریف همراه بودند. در این هنگام دیدند كه دستی از دیوار بیرون آمد و با قلمی كه در دست داشت با خون تازه این شعر را نوشت:

آیا مردمی كه حسین را كشتند، در روز قیامت از جدش امیر شفاعت دارند؟

نه به خدا سوگند، كسی از آنها شفاعت نمی كند،

و آنان در روز قیامت در عذابند،

آنان حسین را به فرمان حاكمی ستمگر كشتند،

و فرمان آنها مخالف حكم قرآن بود.

آنها فرار كردند و سپس بازگشتند و از آن منزل كوچیدند. در آن هنگام هاتفی ندا داد:

چه خواهید گفت آنگاه كه پیامبر (ص) از شما بپرسد:

شما كه آخرین امتها بودید، پس از من با خاندان و اهل بیتم چگونه رفتار كردید، برخی را به اسارت گرفتید و برخی به خون خویش آغشته شدند،

اگر به شما سفارش می كردم كه در حق خویشاوندانم بد رفتاری كنید،

باز هم پاداش من این نبود! [5] .


خوارزمی به نقل یكی از رهبران بنی سلیم گوید: پیران ما برایمان روایت كرده و گفته اند: وارد یكی از كنیسه های روم شدیم و درون دیوار سنگی را دیدیم كه روی آن نوشته بود:

آیا مردمی كه حسین را كشتند در روز قیامت از جدش امید شفاعت دارند؟

نه به خدا سوگند، كسی از آنها شفاعت نمی كند،

و آنان در روز قیامت در عذابند.

ما به پیرمردی كه در كنیسه بود گفتیم: این نوشته از چه زمانی در اینجا هست؟ گفت: از سیصد سال پیش از مبعوث شدن پیامبر شما! [6] .

دیار بكری در تاریخ الخمیس گوید: «پس حركت كردند تا در راه به صومعه ای رسیدند، چون برای استراحت نیمروزی فرود آمدند دیدند كه بر یكی از دیوارهایش نوشته است:

آیا مردمی كه حسین را كشتند در روز قیامت از جدش امید شفاعت دارند؟

آنها از راهب درباره ی سطر و نویسنده اش پرسیدند؛ و او گفت: این خط پانصد سال پیش از بعثت پیامبرتان در اینجا نوشته است. [7] .


[1] وي عبدالله بن لهيعة بن عقبة بن فرعان بن ربيعة بن ثوبان حضرمي اعدولي است... او از گروهي روايت كرده كه از آن جمله ابوقبيل است. روح بن صلاح گويد: ابن لهيعه با 72 تابعي ديدار كرد؛ و احمد بن حنبل گفته است: چه كسي در فراواني حديث و ضبط و اتقان آنها در مصر مانند ابن لهيعه بوده است؟... او در سال 73 يا 74 درگذشت. (ر. ك. تهذيب الكمال، ج 15، ص 487، شماره 3513).

[2] نام وي حي بن هاني بن ناضر، ابوقبيل معافري است. گروهي و از جمله ابن لهيعه از وي روايت كرده اند. ابوحاتم گويد: حديث او درست است. ابوسعيد بن يونس گويد: او در سال 128 در برلس درگذشت. (ر. ك. سير اعلام النبلاء، ج 5، ص 214، شماره ي 86؛ تهذيب الكمال، ج 7، ص 410، شماره 1586).

[3] مقتل الحسين، خوارزمي، ج 2، ص 106 - 105، شماره 28.

[4] در همراهي خولي، شبث و عمر بن سعد جاي ترديد است. به ويژه درباره ي عمر سعد. (ر. ك. نفس المهموم، ص 386).

[5] ر. ك. احقاق الحق، ج 11، ص 564، منتخب طريحي، ص 480.

[6] مقتل الحسين (ع)، خوارزمي، ج 2، ص 106، شماره 29.

[7] تاريخ الخميس، ج 2، ص 75 و 299؛ و ر. ك. تاريخ مدينة دمشق، ج 24، ص 243؛ محاضرة الابرار و مسامرة الاخيار، ج 2، ص 255؛ اخبار الدول، قرماني ص 108، در اين كتاب آمده است: «گويند كه ديوار شكافت و دستي از آن بيرون آمد كه اين سطر رويش نوشته بود!...».